تمرین در هوای داغ

بنام خدا

ساعت حدود 8 صبح بود که سوار شدیم - حسن فرد - کوروش کریمانی پور - علی خوشپور - امیر میکائیل زاده - اسماعیل زینلی - صمد خسرو آبادی - بیژن و ایرج امیرآخوری - روح الله احمدی و کثیری دیگر از دوچرخه سواران قدیم و جدید بودند - ساعت که از 9 گذشت - آفتاب قدری اذیت کننده شد و این بود که 5 دور بیشتر نزدم -یعنی 40 کیلومتر - که حدود 100 دقیقه شد و ضربانم هم گاهی تا 156 هم رسید .

وقتی رسیدم منزل با دیدن محمود رضا و حسنین محظوظ شدم - بعد از دوش و غیره ( یعنی بازی با حسنین و خوردن میوه) با آقایان و ناهید عازم شهریار برای زیارت مادرم شدیم - ناهار دستپخت طیبه خانم را خوردیم که مثل دستپخت همه خواهر ها بسیار خوشمزه بوده (قرمه سبزی + سوپ سرد یعنی همان آبدوغ سابق) - تا نزدیک غروب بودیم - و وقتی رسیدیم منزل ساعت از 9 گذشته بود - شام - غذای مطلوب و مورد علاقه من بود - یعنی نان و شیر - ساعت نزدیک 12 بود که به آغوش مطلوب خستگان (خواب )خزیدم .

 http://asgharagha.blogsky.com/1395/04/26/post-11/

https://telegram.me/joinchat/BTJnmwEirOj3NW1wCaoqMQ

 

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.