عید سعید غدیر مبارک

بنام خدا

سلام
عید سعید غدیر خم که عزیز ترین و با معنا ترین عیدهاست بر شما دوستان عزیز و خانواده مبارک باد و برکات اولیاء حق بر همگان ریزان باد.دیروز هم که به مناسبت عید عزیز غدیر تعطیل بود به همراه محمودرضا به دوچرخه سواری رفتیم نزدیک ساعت 9 بود که سوار شدیم - 6 دور زدیم که تقریبا 48 کیلومتر شد - دوچرخه سوار که زیاد بود - ولی از رفقا همراه نبودند ولی به هر حال برخی از دوستان را دیدیم از جمله : داوود اخلاقی (مربی و دوست عزیزم ) - منوچهر روشن پور - حسن فرد - اسماعیل زینلی -علی پور مهر - امیر میکائیل زاده - و برخی دیگر -

نزدیک دوساعت روی چرخ بودیم و ضربانم تا 155 هم رسید -

وقتی برگشتم منزل به سرعت دوش گرفتم و همراه ناهید عازم زیارت مادرم شدم - که در منزل پدری علاوه بر ایشان - برادر ها و برخی از خواهر ها و فامیل را هم دیدیم .

ظهر منزل خودمان همراه محمدرضا و سپیده مشغول ناهار بودیم که محمودرضا هم به اتفاق حسنین برای عید دیدنی آمدند -

و خوب بقیه اوقات خیلی بیشتر خوش گذشت - الحمدلله رب العالمین .

عید قربان بر رهروان ابراهیم (ع) مبارک باد

بنام خدا

دیروز هم که عید قربان بود و تعطیل - با محمودرضا راهی شدیم و ساعت حدود 8.30 بود که جناب مسعود نعمتی هم آمد و سوار شدیم -55 کیلومتر تمرین کردم - یعنی 7 دور به یاد حضرت ابراهیم (ع) - و دو ساعت و ده دقیقه روی چرخ بودم - 1309 کالری مصرف شده و ضربانم اکثر زیر 140 بود هر چند که چند بار بالاتر و تا 149 هم رسید - جاده ها نسبتا خلوت تر بود و هوا هم خوب بود - تا به خانه رسیدم و دوش گرفتم - و مقادیری آب میوه خوردم - ساعت 12 شد - ظهر هم مهمان داشتیم - باجناق محترم جناب نیکومنش بعد از مدتها افتخار داده بودند به همراه خانواده - و مادر زن محترم که برای من بسیار عزیز است و محمدرضا و سپیده - و البته محمودرضا و حسنین عزیز - هر چند که زیارت مادرم که در شهریار هستند و خواب بعد از ظهر را از دست دادم ولی انصافا محفل خوبی بود و خیلی خوش گذشت .

ساعت از 11 گذشته بود که خوابیدم - الحمدلله رب العالمین

تمرین دور دریاچه

بنام خدا

دیروز بعد از ظهر بعد از ناهار یکساعتی خوابیدم - ساعت 4 محمودرضا هم آمد - تا آماده شد و حرکت کردیم -  با توجه به شلوغی و ترافیک از 5 گذشته بود که سوار شدیم - مسیر جاده بالای دور دریاچه را به صورت رفت و برگشت انتخاب کردیم و  7 دور زدیم که حدود 32 کیلومتر شد و 90 دقیقه طول کشید - ضربان من از 140 بالاتر نرفت -و 821 کالری مصرف شد -

در بازگشت ترافیک شدید و خسته کنند بود و تا به منزل رسیدیم ساعت از 8 گذشته بود .

تلفنی از مادرم احوالپرسی کردم - شام هم آبگوشت بود که مثل همیشه دستپخت ناهید خوردنی است .با یکی دو نفر از دوستان هم تلفنی حرف زدم - و ساعت 12 بود که به تکیه لحافدوزان رفتم.

تمرینی دلچسب

بنام خدا

دیروز هم ساعت 8 صبح سوار شدیم همراه محمودرضا (پسرم) و جناب حسن فرد - دیری نگذشت که جماعتی بیشتر همراه شدند -در مجموع47 کیلومتر را در 108 دقیقه طی کردم - اسماعیل زینلی - مسعود نعمتی - حیدری نسب - مظاهری و ... را هم دیدم ولی جای علی پورمهر - کوروش کریمانی پور-  مصطفی کلانتری - صمد خسرو آبادی و خیلی های دیگر خالی بوداز جمله : کوهی محمدی - دلشاد - روشن پور - و از خداوند برای همگی سلامتی مسئلت دارم و برای مرحومان : خسرو حق گشا - علی سیفی کار - اصغر درودی - اکبر پوده - امین سرور - تقی خان خداوند - محمد عسگری و ... روح و ریحان و مغفرت آرزو دارم .

به هر حال ضربانم تا 150 رسید - و 6 دور زدیم و 1157 کالری سوزاندم  وبرگشتم منزل -میانگین سرعت هم 26 بوده - وقتی رسیدم و دوش گرفتم و با مایعات  توسط ناهید پزیرائی  شدم - همراه با ناهید و حمیدرضا (پسرم که برای امری خیر از کیش آمده)- و پسر دیگرم محمدرضا و همسرش سپیده راهی شهریار برای زیارت مادرم شدیم -که البته حمید آقا و آقا مهدی (اخوی ها ) و برخی دیگر از اعضای خانواده هم بودند .و البته ما بعد از ناهار به زودی برگشتیم به خاطر اینکه ناهید و حمیدرضا عازم خواستگاری بودند - ساعت نزدیک 10 شب بود که برگشتند و ظاهرشان خوشحال بود و انشاالله همه جوان ها خوشبخت باشند . و پیران عاقبت به خیر -