جمعه ای خاطره انگیز

بنام خداوند 

امروز هم ساعت حدود هشت و نیم استادیوم آزادی بودم، ولی زمانی که خواستم دوچرخه را آماده کنم و سوار شوم ، متوجه شدم که طوقه جلوی دوچرخه را در پارکینگ خانه جا گذاشته ام،  این بود که زنگ زدم ناهید توسط تاکسی طوقه را برایم بفرست، هر چند حدود ۴۰ دقیقه معطل شدم ولی به هر حال الحمدالله امروز هم توانستم حدود ۴۸ کیلومتر را در مدت  حدوددو ساعت طی کنم و این یعنی ۶ دور ، دوستان  هم بودند ، حسن فرد،  اسماعیل زینلی،  مسعود نعمتی،  مصطفی حیدری نسب،  مصطفی کلانتری،  علی پورمهر،  صمد خسرو آبادی و جمعی دیگر و حدود ۱۱۰۰ کالری هم مصرف شد،  ضربان بیش از ۱۴۲ نشد ، مگر لحظاتی کوتاه که تا ۱۵۳ هم رسید. 

از آن به یوسف آباد صیرفی و بعد هم مهرچین رفتم ، ناهار در خدمت مادر بودم ، همراه اخوی ها و دکتر ستاری،  و تعدادی از نوادگان مادر،

عصر برگشتم منزل،  جمعه خویی بو و خاطره انگیز 

الحمدالله رب العالمین  

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.